بسم الله
چند وقتیه دچار سکوتی دیجیتال شدم ،
در همه جای این بی سر و ته مکان
پی نوشت:
اینجا هم خبری نیست باور کنید مشترک مورد نظر تعطیل است در انظار عمومی
تذكر
هرگونه استفاده و سوء‌استفاده از مطالب اين وبلاگ متعلق به نويسنده بوده و استفاده سايرين بدون اجازه كتبي نويسنده ، مجاز نبوده واشكال دارد.
این وبلاگ مینی‌مال‌هایی است از دست‌نوشته‌های یک مقام غیرمسئول.
این وبلاگ مینی‌مال‌هایی است از دست‌نوشته‌های یک مقام غیرمسئول.
۱۳۸۷/۰۸/۰۵
۱۳۸۷/۰۷/۲۳
آرامش !
نمی دانم آرامش از دستان توست که به وجود من جاری می شود
یا اضطراب از وجود من رخت بر می بندد
مهم نبود
مهم دستان تو بود و بس
یا اضطراب از وجود من رخت بر می بندد
مهم نبود
مهم دستان تو بود و بس
اتقاقی !
"گاهی برای بودن باید رفت "
اتفاقی رفتم کتابخونه
اتفاقی از بین 418تا نتیجه جستجو سه تا کتاب امانت گرفتم
اتفاقی یکی شو باز کردم
اتفاقی وسط اون همه نوسته یه صفخه سفید وسط کتاب اومد که بالاش با قلم آبی اون جمله بالا رو نوشته بود
اتفاقی رفتم کتابخونه
اتفاقی از بین 418تا نتیجه جستجو سه تا کتاب امانت گرفتم
اتفاقی یکی شو باز کردم
اتفاقی وسط اون همه نوسته یه صفخه سفید وسط کتاب اومد که بالاش با قلم آبی اون جمله بالا رو نوشته بود
۱۳۸۷/۰۷/۲۲
۱۳۸۷/۰۷/۱۳
۱۳۸۷/۰۷/۱۰
دستان خالی !
خدا !
نماز عید ، بس که قنوت بستم ، دستام خسته شد.
اگه خالی بمونن من خجالت میکشم پیش بقیه از داشتن همچین خدایی ،
تو چطور؟
نماز عید ، بس که قنوت بستم ، دستام خسته شد.
اگه خالی بمونن من خجالت میکشم پیش بقیه از داشتن همچین خدایی ،
تو چطور؟
اشتراک در:
پست‌ها (Atom)