تذكر

هرگونه استفاده و سوء‌استفاده از مطالب اين وبلاگ متعلق به نويسنده بوده و استفاده سايرين بدون اجازه كتبي نويسنده ، مجاز نبوده واشكال دارد.

این وبلاگ مینی‌مال‌هایی است از دست‌نوشته‌های یک مقام غیرمسئول.

۱۳۸۸/۰۹/۰۸

ديوانه!

دوست دارم خانه اي داشته باشم با تخت و پشتي و كرسي،
روي ترمه ي طاقچه اش قرآن باشد و نهج البلاغه و حافظ و مثنوي و ديوان شمس،
تو باشي و من باشم و او را هم دعوت كنيم، شبي باشد و زير كرسي برايمان غزل بخواند و غزل. تا خود ِ صبح.
خودمانيم، تو نباشي، زياد هم مهم نيست، فقط او باشد..

۱۳۸۸/۰۷/۱۱

عشق و دگر هيچ!

عصر به استادم پيامك فرستادم كه:
- روح پدرم(ش) شاد كه مي‌گفت به استاد، فرزند مرا عشق بياموز و دگر هيچ
شب جواب دادند كه:
- ... و عشق آنست كه هيچ شوي و دگر هيچ!
جواب دادم كه:
- ... وز طرب آكنده شدم!
جواب آمد كه:
- گريه بدم خنده شدم!


تتمه:
اگر آن چيزي كه منظور من بود از نوشتن اين پست را نفهميديد خودم را سرزنش نخواهم كرد.