تذكر

هرگونه استفاده و سوء‌استفاده از مطالب اين وبلاگ متعلق به نويسنده بوده و استفاده سايرين بدون اجازه كتبي نويسنده ، مجاز نبوده واشكال دارد.

این وبلاگ مینی‌مال‌هایی است از دست‌نوشته‌های یک مقام غیرمسئول.

۱۳۸۹/۰۲/۱۹

هم‌چنان ساکت باش

ایرادی ندارد
بگذار وقتی صدای شکسته‌شدن استخوان‌هایت را
زیر این بار عظیم شنید؛
خودش همه چیز را خواهد فهمید ..



پانوشت: این متن تقدیم فرهادجعفری عزیز، نویسنده‌ی کافه پیانو، می شود، بپاس بذل نظر، و به بهانه ای.

۱۲ نظر:

ناشناس گفت...

چه قدر طعم تلخی داشت ...

دچار گفت...

تلخی ها را ، نمی شود شیرین روایت کرد

قهوه را هر چقدر هم شکر بریزی باز، طعم تلخی اش زبانت را می گیرد.

برایم مهم است همین دو نفر و نصفی که گاهی خودشان رسیده اند به اینجا، "ناشناس" نباشند، ممنون می شوم.

ناشناس گفت...

دو نفر و نصفی اسم فیلم مورد علاقه من بود یادش بخیر
قبول ندارم
تلخی ها را میشود بهتر بیان کرد
بار خشونتش زیاده

ناشناس گفت...

یه توضیح اینکه :بار خشونت به خاطر اینکه صدای خرد شدنش به من که منتقل شد حال مخاطبش را نمی دونم

دچار گفت...

خوب است ..
خوب است که هنوز دردش دامن‌گیر تان نشده است

دچار گفت...

راستی پیشنهادتان برای حرف خودتان چیست؟ بعبارتی بعتر شدنش را چگونه می سازید>

ناشناس گفت...

چه قدر دیر اهدا می کنید
فایده نداره
اگر مطلبی در مورد من بنویسید اولین چیزی که می نویسید چیست ؟
نوشتن هویت ئدر حال بررسی است

ناشناس گفت...

بنده جسارت نمی کنم
خود بهتمی دانید

دچار گفت...

اولین فرصت ممکن بود
در مورد شما؟!

خرده گفت...

اعلام موجودیت!

Unknown گفت...

سلام برادر!این اولین باریه که مستقیما و بدون گودر میخوانمتان..لطف شما همیشه شامل حال قلم شکسته ما بوده...اینجا چقدر دوست داشتنی است !و البته متنی که برای بزرگ شدنهای خواهرتان نوشته اید بی نظیر بود...یا علی

دچار گفت...

سلام و ارادت بزرگوار
به شدت خوشحال شدم که راه گم کردید.
بنده سعی کردم جز حقیقت چیزی نگویم، وقتی خوب می نویسید خب باید گفت دیگر.
زیبایی در نگاه شماست، نه در آنچیزی که به آن می نگرید :)
زیارت قبول